دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

50.حقوق

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۰ ق.ظ

فاینالی حقوق...

الان داشتم با دوستم تو تلگرام چت میکردم ازش راه حل میخواستم واسه موضوع  پست قبل. یهو واسم اس اومد 1 و دویست....اصلا موندم خوشحال که نشدم هیچ گفتم این قراره ماهی 600 حقوق بده :(

زنگ زدم بهش گفتم آقای ه این چی بود؟ گفت این علی الحسابه. گفتم یعنی دوماه نیست؟ گفت نه هرماهت 800 و خورده ایه موندشو فردا یا هفته دیگه میریزم. منم گفتم نه مشکلی نیست فقط میخواستم بدونم مال کیه هروقت ریختین. ولی الان هیچ حسی ندارم نمیدوم چرا خوشحال نیستم. الان یک میلیون و دویست تو حسابم پوله. پولی که مال خودمه اولین حقوق زندگیمه. شاید فردا که رفتم خرید شیرینیشو احساس کنم ..

اولین باره تو زندگیم برای خرج کردن نمیخوام مراعات کسیو بکنم نه مامانم نه بابام و نه همسر. نمیدونم چرا از اول اینجوری بودم نه که وضع مالی مون بد باشه. نه. اتفاقا بدم نبود مامان و بابام هردو کارمند بودن ما هم فقط دوتا بچه ولی همیشه به زور واسه من لباس میخریدن یا همیشه خودم ارزون ترین چیزارو انتخاب میکردم. حتی تو خریدای عروسی هم من همین رویه رو پیش گرفتم حتی خیلی چیزهارو نگرفتم . نمیدونم شاید کار اشتباهی کردم درهرصورت الان دستم توی جیب خودمه. و این یک موفقیت بزرگ محسوب میشه این که استقلال مالی دارم. یعنی بزرگ شدم دیگه نباید از کسی پول بگیرم. خدایا شکرت.

چندروز پیش با دوستم که همسن خودمه حرف میزدم داره ارشد میخونه یه شهر دیگه خیلی ناراحت بود میگفت سنم 25 شد هیچی از جوونیم نفهمیدم کاش حداقل شوهر کرده بودم یا با یه نفر دوست شده بودم همش درس خوندم حالا که چی کو کار؟ راست میگفت پیدا کردن کار مناسب خیلی سخته من خودم دوسال بیکار بودم. میگفت هنوز از بابام پول میگیرم روم نمیشه دیگه. بازم خدایا شکرت.

فردا بعدازظهر دوباره میریم اصفهان ایندفعه کاری هم نداریم میریم سراغ خریدای خودمون.

خیلی دلم میخواد فیلم محمد رسول الله ببینم سینما اینجا آورده خیلی به همسر گفتم همش پشت گوش میندازه...اصفهان اون روز دیدم سینماشو غلغله بود فکر نکنم اونجاهم بتونم ببینم باید همینجا برم یه جوری.

جالبه که 50 امین پستم درمورد یه خبریه که خیلی منتظرش بودم......

۹۴/۰۷/۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۲)

کار، بیکاری، حقوق و...  من هیچوقت از این دغدغه ها خلاصی ندارم.
پاسخ:
درست میشه عزیزم...
تبریک ...
شیرینی ش رو حس کردید یا نه بالاخره؟!

"کاش حداقل شوهر کرده بودم یا با یه نفر دوست شده بودم" 
با کی یعنی؟!!

تصمیم تون چی شد برای سفر؟! به نظرم هر دو بار برید شهرتون هم عاشورا هم اربعین؛ یکبارشم ک میگید همراه خانواده شوهرتون هستید! با همسرتون صحبت کنید که باهم برید، یا اینکه شما تنها برید و همسرتون بعدا بیاد
پاسخ:
بله حس کردم شدید
با هرکی که یه کم بهش خوش بگذره و از جوونیش بهره ببره(حرف دوسنم بود نه من)
فعلا که هیچی اونا هی میگن کی میرین ماهم بیایم من میگم معلوم نیست. شوهر میگم هروقت بریم مامانم تینا هم میان :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">