دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

76. خستگی

دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۰۵ ب.ظ

امروز صبح که بیدار شدم داشتم فکر میکردم بهترین لحظه روزم کیه؟ بعد از کمی فکر کردن به این نتیجه رسیدم ظهرکه از سرکار میام و میخوابم خیلی حس خوبیه. یعنی چه چشم شوری دارم من... همسر که رفت اصفهان و منم رفتم سرکار. یه روز شلوغغغغغ پر از زنگ و پیج..اینقد که صدای پدرشوهرم دراومد که چقدر کارت دارن. مهندس سی تی اسکن اومده بود. تا ظهر پیشش بودم. بعد گفتم من میرم خونه و زود میام. درنتیجه نتونستم بخوابم.یه نهار خوردمو خونه مرتب کردم و ظرف شستم. ساعت شد 3 همسر اومد. از پله ها که میومد پایین رنگش پریده بود و هی میگفت یا امام زمان... خیلی ترسیدم.پسر همسایمون که خیلی هم جوون بود فوت کرده بود :( بعد گفت نی نی دوستم که دوماه بود دنیا اومده بود و از اولش اصفهان بستری بود مرده :( بیچاره نه ماه با چه عشقی بچه تو شکمش بود بعد با چه ذوقی منتظر بوده بیارتش خونه آخرشم اینجوری...

با این حال و احوال و خستگی رفتیم بیمارستان من اولش همش پیش پدرشوهر بودم. بعدش رفتم پیش مهندس دیدم هنوز کار داره، ساعتم 5 و نیم شد گفتم من دیگه میرم ، گفت نیم ساعت دیگه صبر کنی من جمعش میکنم تحویلتون میدم. تا 7 و نیم من اونجا بودم ولی خب خداروشکر درست شد این به همه چی می ارزید. همسر شب میخواست بمونه بیمارستان گفت خواهرشوهر بزرگه میاد پیشت تنها نباشی، من واقعا تنهایی رو ترجیح میدادم با این همه خستگی. هیچی نگفتم ولی معلوم بود ناراحتم. بعد گفت با اینترنت کار داره میاد اونجا. (دلشم واسه من نسوخته بود) حوصله نداشتم خدایی. تو ماشین همسر خیلی شیک کلی با من دعوا کرد که چرا ناراحتم خواهرش میاد پیشم. هرچی دلش خواست گفت و نتیجه هم گرفت منم هیچی نگفتم. خوبه هیچی نگفتم ، اگه مثل بقیه کولی بودم چیکار میکرد. والا اخلاق قشنگ خواهرشو نمیبینه. به من میگه چرا ذوق زده نشدم....منم قهرم.

حالا تو این خستگی اومدم شام درست کردم واسه خواهرشوهر(ایشششششششششش) الان تقریبا بیهوشم. میرم میخوابم . خواهرشوهرم قراره تا 3 و 4 صبح کاراشو بکنه(کل اینترنتم نابود میشه کاش خودم نمیخریدم )

امروز بازرس نیومد حتما فردا میاد، امروزم بهم از گزینش زنگ زدن که فردا بیا گزینش منم گفتم فردا نمیتونم، گفتن خب 4 شنبه ساعت 1 بیا. حالا کی میشینه احکام بخونه؟ یه جزوه دارم میریزم تو گوشیم فردا میخونم.

۹۴/۰۸/۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۱)

چه روزای شلوغی داری خانم مهندس
پاسخ:
آره دلم روزمرگی و آرامش میخواد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">