دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

230. حلقه

جمعه, ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۶ ب.ظ

امروز 4 امین سالگرد روزی که عقد کردم. که برعکس سالگرد عروسی ام خیلی به نظرم روز مهمی نمیاد چون زندگی واقعی من و همسر زمانی شروع شد که باهم رفتیم زیر یه سقف. وگرنه که حس من قبل و بعد از مراسم خوندن خطبه عقد هیچ فرقی نکرد فقط دیگه میتونستم جلوش بدون روسری ظاهر بشم :)

برعکس همسر که به شدت اصرار داره که سالگرد ازدواج ما امروز و اینکه ازدواج ما در چنین روزی ثبت شده باز نظر من تغییری نمیکنه :)

تنها نکته جالب اینجا بود.... امروز که مثل همیشه داشتم با حلقه ام بازی میکردم و تو فکرام باز یادم افتاد امروز سالگرد عقدمونه،به این نتیجه رسیدم که ااااااا یعنی درست چهار سال که این حلقه دست منه و من هنوز خیلی دوسش دارمممم. هنوزم میشینم نگاش میکنم و تو دلم میگم وای چقد این حلقه خوشگله. یادمه قبل از عقد قضیه حلقه خیلی فکرمونو مشغول کرده بود. لازم به گفتن نیست ولی ما دوتا دانشجو بی پول بودیم. تو امتحانامون بود و یک هفته بعد از امتحانا تاریخ عقدمون بود. تقریبا هرروز بیرون بودیم یه روز واسه همسر کت و شلوار بخر. یه رو من لباس بخرم یه روز بریم دنبال شال سفید که من تو محضر سرم کنم و ..... البته بیشترش بهانه بود برای باهم بودن و از اینکه کس دیگه ای غیر از مادوتا تو این جریانات نبود لذت میبردیم (برعکس عروسی که از دماغمون درآوردن) تقریبا کل خوابگاه میدونستن و در جریان تمام کارای من قرار میگرفتن. و این شور و شوق من و همسر کل دانشکده هم فرا گرفته بود. بدین صورت که یکی از دوستام با یه پسر سال پایینی دوست شده بود و واسه اولین قرار باهم رفته بودن پارک. همونجا پسر گفته دوهفته دیگه هم که شما حتما میرین فلان شهر عقد دوستتونه 0_0

از بحث خارج نشیم من و همسر تمام تلاشمونو میکردیم خرج بیخود رو دست خانوادهامون نذاریم.از هرچیزی که میشد فاکتور میگرفتیم از هرچی مجبور بودیم ارزون ترینش انتخاب می کردیم.واسه حلقه مونده بودیم همسر که گفت من طلا نمیندازم نقره میگیرم. منم یه حلقه فوق العاده نازک و ساده گرفتم که 200 تومن هم نشد (تو اون وضع طلا) که به دستمم کوچیک بود و اذیتم میکرد. فقط جهت خالی نبودن عریضه و اینکه خانواده منم حتما یه انتظارایی داشتن خریدیمش. (خیلی سعی میکردم دوسش داشته باشم نمیشد) روزی که رفتیم واسه همسر حلقه نقره بگیریم چشمامون چهارتا شد یه عالمه حلقه ست عین حلقه های طلا.دقیقا مثل طلا فروشی ولی همه نقره تو یه نگاه تصمیم گرفتیم یه جفت بخریم. البته مشکل حلقه ست خریدن اینه که نمیشه حلقه خیلی خوشگل برداشت چون مال آقا خیلی زنونه میشه :) بالاخره که با خوشحالی یه جفت برداشتیم و قیمتی هم نداشت واقعا. ولی حلقه بود حلقه واقعی.از مغازه که اومدیم بیرون همسر گفت سال دیگه میایم هر حلقه ای دوست داشتی برمیداریم یا اصلا حالا که نقره است هروقت دلمون خواست میایم یکی دیگه برمیداریم تنوع میدیم. من که اینقد تو ابرا بودم که اصلا برام مهم نبود فقط خوشحال بودم یه حلقه خوشگل واقعی دارم :)

1سال بعد نزدیک عروسی من باید حلقمو کوچیک میکردم و همسر باید بزرگش میکرد رفتیم همونجا و حلقه هارو درآوردیم دادیم بهشون. همون لحظه حس کردم قلبم خالی شد. همسر گفت بیا بقیشونو ببینیم. اگه دوست داری بردار. همون موقع فهمیدم که نه حلقه چیزی نیست که بشه عوضش کنی همونیه که تو همون حال و هوا سر سفره عقد دستت میکنی. همونیه که باید 20 ساله دیگه هم دستم باشه بگم آره این حلقه ازدواج منه.اگه یه روز دستم نباشه جای خالیشو حس کنم و اعصابم خورد باشه.نه فقط یه انگشتر بندازی تو دست چپت تا همه بفهمن شوهر داری.

به همسر گفتم هرچندتا دوست داری برام انگشتر بخر ولی من حلقمو با دنیا عوض نمیکنم.

۹۵/۰۴/۱۱ موافقین ۳ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۵)

آخی عزیزم. چقدر جالب. منم همیشه واسم این حسا سواله!

پاسخ:
یلام خانوم کجا بودی به مدت
چی برات سواله؟
۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۰:۳۴ بی نام نشان
عالی 
پاسخ:
ممنون
مبارک باشه خانم مهندس :)
 
دقیقا درک میکنم حست رو  :)
پاسخ:
:)
حس خوبیه
سلام عزیزم. مسافرت بودم. پیش نی نی مون. 
همین حس نسبت به حلقه و اینکه تکراری میشه یا نه و حوصلشو دارم همیشه یا نه و ازین خرفا ;)
پاسخ:
وای خوش به حالت پیش نی نی بودی
بهترین قسمت ازدواج واسه هرکسی حلقشه به نظر من :)
۱۶ تیر ۹۵ ، ۱۶:۱۶ ✿✿ یاشل ✿✿
چه احساست زیبا بوده واسه حلقه
پس یادمون باشه حلقه ی اولو قشنگ برداریم که بعد نخوایم عوضش کنیم 
حلقه ی عاشقانه هم یه چیز دیگس
پاسخ:
مرسی عزیزم ان شالله قسمت خودت
من خواننده وبلاگت هستم خیلی خوشخال شدم اومدی وبم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">