دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

235. حالا چرا دعوا؟

سه شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۳ ق.ظ

دیشب بابام زنگ زد که آزمون استخدامی که سنجش زده چی شد؟ میگم علوم پزشکی 31 ام میذارن. میگه یعنی هنوز ثبت نام نکردی؟ میگم خب نذاشتن. بعد داد میزنه که تا 3ام بیشتر وقت نداره الان 28 امه اصلا انگار نه انگار. گفتم بابا خودم حواسم هست. گفت خب باشه.

حالا اینا همه به کنار چرا دعوا میکنه؟بابام خیلی مهربونه خیلی خوبه همه چیش عالیه . ولی بیشتر مواقع دعوا میکنه منو :( یا کاری نداره و ساکته یا اگه چیزی میخواد بگه با یه تحکمه خاص میگه. با محبت حرف زدن و قربون صدقه به هیچ وجههههه. یا عادی یا با چاشنی دعوا. از وقتی از ازدواج کردم (یعنی عروسی کردم) عادی شد. عقد بودم که داغون بود کلا با من دعوا داشت. کلا از دختر عقد کرده خیلی بدش میاد به نظرش آدم سالمی نیست :/ تا من عروسی نکردم یه نفس راحتم نکشید فکر میکرد همسر منو ول میکنه میره من بی آبرو میشم یه آدم فاسد میشم. نمیدونم والا

کاش یه نفر به مردا یاد میداد مهربون بودن از مرد بودنشون کم نمیکنه.

۹۵/۰۴/۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۲)

سلام عزیزمممم خدارو شکر خوش گذشته بهت مسافرت ... نبودم خیلی وقته :* بابا ها در اوج عصبانیت مهربونن :*
پاسخ:
سلام عزیزم امیدوارم باز بیای بنویسی
با حرفت کاملا مدافقم
سلام
:)
یا من خیلی شبیه باباتون هستم یا باباتون شبیه من! :))
ولی باور کنید توی دلمون چیزی نیست، عزیزانمون رو خیلی بیشتر از چیزی که فکر کنین دوستشون داریم :)
پاسخ:
سلام :)
مسلما شما شبیه اونید نه برعکس :)
پس خیلی احساساتی هستید برعکس چیزی که همه ازتون میبینن.
ولی جدی میگم اگه میخوای یه نفر با دلگرمی پیشت زندگی کنه باید زبون نرم تری داشته باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">