دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

304. بیخیال نباشیم!

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۴۹ ق.ظ

دقت کردین بعضیا چقد بیخیال و بی مسئولیت ان؟؟ واقعا از دیدن کاراشون تعجب میکنم. اول مسئول بخش رادیولوژی . سر همین جریان اینترنت همیشه واسه کاراش باید میرفته اتاق این و اون. من بودم عمرا این کارو نمیکردم حتما حتما وضعیتمو تغییر میدادم. ولی ایشون خیلی ریلکس انگار نه انگار و در نهایت من یه تغییر براش ایجاد کردم. (با دعوا) چند وقت پیش یه شرکت واسه تعمیر دستگاه ظهور و ثبوت بیمارستان اومد و چون بین چندتا شرکت تعمیراتی ما ایشون انتخاب کردیم ، به من و مسئول بخش رادیولوژی نفری یه فلش دادن.من که کلا فلش وسیله کارمه، از ترم 1 دانشگاه همیشه جز وسایل ضروری کیفم بوده.اونم گذاشتم تو کمدم بالاخره یه روز به کار میاد. ولی ایشون همیشه واسه انجام کاراش دنبال اینه که فلش سوپروایزر بگیره. یافلش آموزش بگیره یا فلش منو بگیره!!! درنتیجه هر وقت میاد یه کاری کنه میگه ای واییی فلان مدرکم تو فلاش سوپروایزر! دیگه رفت تا شنبه و با یه لبخند ملیحی میره 0_0 جدا از همه اینا غرور نداره؟؟؟؟ من اگه یه وسیله رو نداشته باشمم عمرا تا مجبور مجبور مجبور نشم نمیرم از کسی قرض بگیرم. به هر نحوی شده تهیش میکنم. دیگه چه برسه به اینکه داشته باشمش!

دیروز 2 تا بازرس داشتم یکیشون از همین آدمای بیخیال بی مسئولیت بود! اولا که ساعت 12رسیدن. بعدم میگه چک لیست واحد مهندسی پزشکی باید پرینت بگیرم تا واحدتونو ارزیابی کنم! خب آدم حسابی روز قبل از اینکه بیای بشین همه کاراتو آماده کن.. اینقد سخته؟منم که پرینتر ندارم. گفتم رو فلشی چیزیه بدید تا برم پرینت بگیرم. میگه نه رو سایته 0_0 رفتیم تو اتاق بهبود کیفیت حالا شانس پرینترشون خراب بود. اون یکی پرینتر به سیستم وصل نبود. دبیرخونه هم رفته بود نماز. بعد به من میگه چطور تو یه پرینتر نداری! گفت حالا طوری نیست بقیه کارهارو بکنیم. بریم آزمایشگاه. آقا ما رفتیم آزمایشگاه تازه میگه ای وای من چک لیست آزمایشگاهم تو کیفم جا گذاشتم 0_0 حالا طوری نیست رو کاغذ مینویسم. من و اون یکی رفتیم تو کل بیمارستان چرخیدیم کارمونو کردیم تا اون موقع هم دبیرخونه اومده بود فرم گرفتم. رفتیم بالا یه سری فرم دیگه پر کردیم. خانم محترم اومدن. چک لیست نشونش دادم گفت ااا این که قدیمیه است. گفتم همین رو سایت بود.میگه آره ما جدید رو یادمون رفت بذاریم تو سایت!

قیافه من معلوم چه شکلی دیگه!!! آدم اینقدر بیخیال و ریلکس؟زنگ زد یکی براش ایمیل کنه. میگم حالا فلش دارین ببرم پرینت بگیرم میگه نه! زنگ زدم مسئول رادیولوژی میگم عزیزم فلش لازم نداری؟ میگه نه بیا بگیر (واقعا؟؟؟) همون موقع که میخوای انگشت بزنی. میگم عزیزم من کارم گیره میشه برام بیاری؟ میگه همون موقع که خواستم برم میارم. باز میگم عزیزم من باید تا قبل از اینکه دبیرخونه بره یه چیزی پرینت بگیرم برام میاری(حالا جلو اون بازرس ها هم نمیخواستم درمورد یه مساله به این مسخرگی بحث کنم. مگه ول میکرد) آخرش گفت فهمیدم چی میگی برات میارم.

بخدا اگه فهمیده باشه همون ده دقیقه به 2 که همه میرن برام آورد. که البته فرقی نمیکرد ایمیلم همون موقع رسید و خانم رضایت داد از رو مانیتور بخونه و جواب رو کاغذ بنویسه!

ساعت 2 و نیم رفتن. نیم ساعت آخرم مدیر اومده بود پیشمون.

خسته و کوفته از بیمارستان اومدم بیرون یه باد خیلی سرد اومد دیدم ااا سویشرتم جا گذاشتم واقعا توان نداشتم این همه راه دوباره تا اتاقم برم. همسرم اصفهان بود نیومده بود دنبالم. پیاده رفتم دیدم فروشگاه کوثر بازه برم خریدای مهمونی هم بکنم چون دیگه وقت نداریم. سبد برداشتم هرچی فکر میکردم احتیاج داریم برداشتم. موقع حساب کردن دیدم خیلی شد چطوری ببرم. هر چی وایسادم برای تاکسی خبری نبود. میدونید که منو تاکسی ها چه تلپاتی باهم داریم :/ پیاده با اون همه بار، تو اون سرما تا خونه رفتم!

یه مرد بود یه مردددددددد!(آهنگ فرهاد که وصف حال من بود)

۹۵/۰۸/۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۲)

وااااى این دیگه نوبره 😳
پاسخ:
خیلی سخته تحمل این آدما😐
آدمای هردمبیل!
سرما میخوردید چی؟!

پاسخ:
کاملا مستعدش بودم شانس آوردم سرما نخوردم.
چون همون بعدازظهر بارونم گرفت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">