دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

۴۱۳. وای تا ماه رمضون نشده سال نو مبارک

چهارشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۱۹ ب.ظ

با شرمندگی فراوان سلاممم. هی میگفتم بیام تا فروردین تموم نشده یه پست بذارم حداقل روم بشه بگم سال نو مبارک که بازم نشد. حالا تا ماه رمضون نیومده میگم سال نوتون مبارک دوستای گلم و وبلاگ دوست داشتنی خودم....

یه عالمه اتفاق افتاده که تند تند همشونو میگم و باز مثل قبل دختر خوبی میشم واسه پست گذاشتن. 

عید رفتیم خونه ما تعطیلات که تموم شد اومدیم سه روز رفتیم سرکار و باز تعطیلات سری دوم رفتیم همدان مسافرت . انگار نه انگار که بنده حامله ام با اعتماد به نفس رفتم غار علیصدر و گنج نامه و .. بالاخره جای همه خالی خیلی خوش گذشت. نتیجشم این شد که ما سیزده بدر اینجا نبودیم به جای پارسال که خانوادگی از جمله خود همسر خیلیییی بد حال منو گرفتن همون بهتر که نبودیم😁

خبر مهم بعدی مسابقه آشپزی بود که تو بیمارستان به مناسبت هفته سلامت برگزار شد و باید یه غذای سالم و خوشمزه میپختیم. دوستتون با زیره پلو کرمانی، سالاد توپی و ترحلوای شیرازی دوم شد، هورررراااا هنوزم ذوق میکنم یادش میفتم چون بین اون همه خانوم قدر کسب این رتبه خیلییی خوب بود‌. هرچند بقیه میخواستن کلمو بکنن😂😂😂 

خبر بعدی تولدم بود که برعکس پارسال خیلی خبر خاصی توش نبود، نه کیک داشت نه شمع نه کادو فقط گل داشت، طوری نیست در عوض هدیه مسابقه آشپزی همون روز تو جشن نیمه شعبان بهم دادن و دوست جونی ها هم برام یه خرس خوشگل گنده گرفتن که قرار بذارمش گوشه اتاق دخترم.

گفتم اسم دخترم چیه؟ دلناز خانوم عشق مامان، البته هنوز فرصت هست ولی فعلا اسم دیگه ای به دل مامانش ننشسته میتونید پیشنهاد بدید..

خبر بزرگ بعدی اسباب کشی، ما بالاخره از این خونه بلند میشیم دیگه قرار نیست خونه پدرشوهرم زندگی کنیم. دیگه به خاطر بچه و اینکه اتاق میخواد و تو حموم دستشویی که با همه نمیشه بچه شست. ما راه افتادیم دنبال خونه بعد از چند ماه تلاش ما بالاخره خونه دلخواهمونو پیدا کردیم‌ رهن کامل ، بزرگ و پر نور ، پر از پنجره‌. نو ساز ما اولین نفریم که میریم تو خونه، آشپزخونه رویایی و خوشگل من و هردوتا اتاق کمد دیواری دارن کف خونه هم سرامیک با یه تراس کوچولو. و خیلییی نزدیک بیمارستان و محل کار همسر تو یه محله آروم و تمیز. هرچند گرون بود یه کم ولی به نظر من می ارزه. از ذوقش شبا خوابم نمیبره. تو خونمون الان بمب ترکیده منم که صبح تا ظهر سرکار تا بیام یه استراحت کنم روزی دوسه تا کارتن وسیله جمع میکنم. مامانمم جمعه میاد یک هفته کمکم که دیگه جابه جا بشیم‌. ایشالله پست بعدی از اونجا میذارم براتون.

منم خوبممم رفتم تو ماه هفتم بارداری، یه شکم گردالی دارم، مانتو یی که گرفته بودم دیگه به زور بسته میشه مامانم برام مانتو گرفته میاره هوررراااا. ولی همچنان دماغم کوچیک و قیافم عوض نشده خبری از ورمم فعلا که نیست. الکی میگن هرکی دختر داره زشت میشه. من زشت نشدم یه سریا میگن خوشگل شدی ولی میگم عوض نشدم فقط خب تپل تر شدم دیگه. خوشبختانه بقیه اجزای بدنم چاق نشده حتی پهلو هم ندارم فقط فسقل اومده جلو. دخترم داره سلام میکنه بهتون😂😂😂 

خب دیگه چقدر حرف زدم‌. قول قول تند تند بیام بنویسم... 

۹۷/۰۲/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۱)

۱۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۷:۰۹ پشمآلِ پشمآلو
این وعده های کذب تکراریه خانومم. . سال دیگه میای پست میذاری میگی دخترم یه سالشه من دیگه از امروز کارام تموم شد پست میذارم:/:دی
بابا کدبانو بابا شف مهندس بابا کروی:دی
خونه نو مباررررررک .. زدید یهو از پایه همه چیو واس نی نی متحول کردید:دی
پاسخ:
قشنگ وقتی مینوشتم به خودم میگفتم چندبار تا حالا قول دادی نشد. حداقل تا دنیا اومدن نی نی قول 😁
شف خوب اومدی جز رویاهامه😂
البته ایشون با اومدنش داره ما و همه چید متحول میکنه بیشتر😙

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">