دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

شده آدمای اطرافتون یهو فازشون عوض بشه؟ ما سر کار سه نفر بودیم که همیشه باهم چایی میخوردیم تو روز، باهم خیلی صمیمی بودیم و کلا بهمون خیلی خوش میگذشت. من و مسئول بهداشت که هم اتاقی ایم و مسئول تغذیه که اتاقش کنار مهد کودکه منم ظهرا اگه میشد یه ۱۰ دقیقه زودتر میرفتم پایین پیش دوستم. اما حالا اون دوست تغذیه یه مدت خیلی به ما محل نمیده نمیاد چایی بخوره ماهم بریم اتاقش خیلی تحویلمون نمیگیره کلا مثلا خیلی کار داره و اینا ما هم اولا خیلی به روی خودمون نمیاوردیم بعد کم کم دیدیم نه بابا قضیه جدیه! حالا من دارم رو خودم کار میکنم جایی که حوصلتو ندارن نرو! چرا زودتر بری پایین ۵ دقیقه در و دیوار نگاه کنی اون سرش تو سبستمش باشه؟ یا هی تو بگی چه خبر؟ اون بگه سلامتی؟

امروز با اینکه هم اتاقی ام نبود و تنها بودم هرچند خیلی سرم شلوغ بود ولی اخر وقت آزاد بودم ولی نرفتم و دارم این متن مینویسم😁😁😁

یه مساله دیگه داداش این دوست تو قیافه معرفی شد به خواهرشوهر کوچیکه من واسه ازدواج. اولش ما معرفیشون کردیم و یه بارم اسباب دیدار مهیا شد و دیگه من از بقبش خبر ندارم گفتم خودشون میدونن یه سه ماهی گذشت و باهم در ارتباط بودن انگار . دوست گرامی چند روز پیش گفت انگار اوکی ان و خواهر شوهرت به خانوادش گفته، دوست من و خانوادش کلا از این مدلای همه چیو مخفی نگه دار هستن. از این مدلا که من نیستم البته باز اون گفت که اوکی شدن. دیشب که رفتیم خونه مادرشوهرم باز کسی چیزی به ما نگفت من فکر کردم حداقل ازم میپرسن این که به دختر ما معرفی کردی چجور آدمیه؟ خانوادش چطور؟ خلاصه که خانواده شوهرم از همین مدلای همه چیو مخفی نگه دارن ان. ولی دیگه این مورد فکر نمیکردم به روی خودشون نیارن. خلاصه که تنهایی امروز و ناراحتی های یه ذره ذره شد این پست!!!!

خانوم مهندس
۰۶ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

یکشنبه تو راهرو بیمارستان گوشیمو از تو جیبم درآوردم و اصلا نفهمیدم چطوری از دستم سر خورد و افتاد زمین و تمام ... صفحه اش سیاه شد. اصلا تا چند دقیقه که شوک بودم فقط نگاش میکردم. واقعا وقتی برای یکی دیگه همچین اتفاقی میفته نمیفهمی یعنی چی. هیچی دیگه گوشی قبلیمو که دیگه شبیه اسباب بازی بود برداشتم فقط در حد زنگ و اس ام اس  بود منم به شدت وابسته به شماره هام... اوضاعی داشتم . امروز درست شد خداروشکر ۹۰۰ تومنم خرج گذاشت رو دستم ولی همین که درست شد و قرار به گوشی خریدن نیست تو این اوضاع راضیم.

نتیجه اخلاقی اینکه مواظب گوشیاتون باشید. بیشتر از چیزی که فکرشو بکنید بهشون احتیاج دارید!!

پی نوشت: فکر کنم همه ایران اینترنتشون وصل شد جز ما! البته اینجا هم adslوصل که ما دسترسی نداریم بهش. پس فعلا هیچی به هیچی😢😢

خانوم مهندس
۰۵ آذر ۹۸ ، ۰۰:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر