14. درراستای آی تی کشون و فاکتورها
امروز فهمیدم که آقای مهندسی آی تی اصلا از من خوششون نمیاد. امروز با مدیر بیمارستان و دو تا از بچه های تاسیسات و این آقای مهندس رفتیم بررسی بخشی که قراره ccu,icu موقتا(جون خودشون) برن اونجا.. تا ما حرف میزدیم این آقا مارو ضایع میکرد حالا منم اعتماد به نفس یه نظراتی میدادم اتفاقا چندتا نظر خوبم دادم که خیلی آقای مدیر خوششون اومد بالاخره که دیدیم عین بچه ها هی با حرص با من حرف میزنه (لوسسسس) ماهم یه ذره به دلمون بد ندادیم و درعوض نمیتونستیم لبخندمون را جمع کنیم :)
یه مشکلی دارم :( من باید تمام فاکتورهای انبار داروئی چک کنم و تایید کنم چون مسئول فنی اونجام. بعد این مسئول انبار هی فاکتورها رو نیاورد واسه من گفت گذاشتم جمع بشم بعد بدم بهت. دیروز ظهر تا منو دید یه دفعه جا خورد و زد تو پیشونی خودش که ای وای خانوم مهندس من یادم رفت اینا رو بدم به شما بردم دادم شبکه حالا یه روز برو شبکه اینارو تند تند تایید کن من قیمتاشو چک کردم. من نمیخواستم الکی زیر چیزی رو امضا کنم خیلی مسئولیت داره امروز رفتم شبکه دیدم ای وای سه تا زوم کن گنده 0_O گفتم شرمنده من اینارو میبرم الکی زیر چیزی رو امضا نمیکنم بعد آوردم بیمارستان دیدم وای هیچ کدومشونو تو سیستم پیدا نمیکنم باید زنگ بزنم به نفر قبلی ببینم چه کنم؟ شاید من بلد نیستم پیداشون کنم؟ نمیدونم...
راسسسسسسسسستی امروز آقای ق دیدم اینقد خوشحال شدم :) ولی اون خیلی عصبانی بود از دست بچه های اورژانس و فقط داد میزد ولی بازم با من مهربون بود هورررااااااا .در ضمن یه دونه ecg درست کردم دوتا هم در دست تعمیراست فردا هم با این که جمعه است یه سر میرم بهشون میزنم :)))