92.جیوه
پنج شنبه از صبح که رفتم سرکار فقط دنبال جمع و جور کردن کارهام بودم و همسری هم بیرون دنبال کارای ماشین و سوغاتی و کارای خودش بود. البته کارای من خیلیش موند به خاطر پنج شنبه بودن و البته بین التعطیلی بودن :) خیلی از مسئولین و شرکتها نبودن منم چندتا کار سپردم به کارپرداز.صبح رئیس دیدم اینقد تو قیافم ذوق بود تا منو دید گفت چرا اینقد خوشحالی گفتم دارم میرم خونه و هفته بعد کلا نیستم. گفت الان رفتم تو حال و هوای سربازی اون وقتا که میخواستم با پوتین بدوام بیام خونه :) درگیر کارهام بودم یکی از بخش یه فشارسنج جیوه ای آورد که جیوه هاش ریخته بود بیرون.مخزن براش پر کردم و رفت. خیلی هم بهش گفتم اگه طلا داری مواظب باش چون جیوه طلا رو از بین میبره. خودمم خیلی حواسم بود. حلقه ازدواج من نقره است.النگو و اینجور چیزا هم نمیندازم. فقط یه انگشتر تک نگین دارم که عاشقشم خیلی ساده است و فقط یه نگین داره که ازش اومده بیرون مثل حلقه ازدواج این خارجیا. اون همیشه دستمه. یک ساعت بعدش داشتم با تلفن حرف میزدم که دیدم واییییی نصف حلقه دور انگشترم سفید شده 0_0 یه لحظه شوکه شدم :( خیلی ناراحت شدم نمیدونستم چیکار کنم. همون موقع باید میرفتم حسابداری. اونجا دستمو انگشترمو شستم. تو راهرو رئیس دیدم خیلی ناراحت بودم. گفت امروز کلا تو باغ نیستی ها. گفتم اقای ق اگه جیوه بریزه رو طلا چی میشه ؟ گفت از بین میبرتش. انگشترمو نشونش دادم. اول که کلی دعوام کرد چرا سرکار اینو پوشیدی. بعدم گفت ببر طلا فروشیا شاید یه کاری بکنن برات. زنگ زدم همسر با کلی مقدمه چینی گفتم براش که دعوام نکنه. گفت فدا سرت ناراحتی نداره یه کاریش میکیم. نیم ساعت بعد زنگ زد بیارش در اورژانس.دیگه خبری نشد. منم دلم نمیخواست روزم خراب بشه کلی واسه خونه رفتن خوشحال بودم. با ترس و لرز زنگ زدم همسر و گفت من کارواشم اون درست شد. :))))))
برده بود طلا فروشی روش شعله گرفته بودن جیوش بخار شده بود. گفته بودن اگه فردا میبردم طلام نصف میشد :)
به خیر گذشت خداروشکر.