144. غلط گیر
امروز یه دستگاه چشم پزشکی خراب شده بود تمام وقتمونو گرفت.6 بار تا درمانگاه که اونطرف بیمارستان رفتم و برگشتم. تاسیساتم کمکم بود ولی خیلی الکی علاف شدیم. بیست دقیقه منتظر واسه اینکه یکی رفته یه فیوز بگیره واسمون.دوباره نیم ساعت واسه وقتی که یه قسمتشو یکی از بچه های تاسیسات برد بیرون تست کنه خلاصه که خیلی علاف شدیم.این وسط یکی از تاسیساتیا منو گرفته بود به سوال دقیقا مثل مهندس آی تی جدیده تو پست ذهن پر سوال. مرده بودم از خنده فامیلی همسری هم میدونست.این وسطا که بیکار بودیم منشی یکی از بخشا هم اومد پیشمون غلط گیرشو داد به تاسیسات گفت میتونی درستش کنی خرابه من از یه بخش گرفتم گفتن خشک شده خودمم نتونستم راهش بندازم. تاسیسات هرکاری کرد نشد نمیدونم مشکلشون چی بود یا چیکار میکردن که نمیشد. گفتم یه لحظه میدینش. تا گذاشتم رو کاغذ و یه کم فشار دادم خیلی راحت اومد. یعنی هیچیش نبود. کلی کف کردن خخخخخخ
آقا مهندس آی تی مون هست اون قدیمیه نمیدونم چرا یه جوریه. یادتونه یه بار بهش اس دادم واسه امتحان الکترونیکی جوابمو نداد. کلا در پی ضایع کردنه منه. یا یه بار گفت خوش به حالت راه میری از مغزت استفاده نمیکنی. یه بارم یه کار داشتیم باید باهم انجام میدادیم بهش گفتم یه دقیقه صبر کن من الان میام گفت نیومدی هم نیومدی کاری نمیکنی که...بعد آقا ول کردن رفتن من تا 3 موندم بیمارستان. اینا همه بماند دیروز اومد گفت واسه پکس که میخوایم بگیریم چیکار کنیم و سخت افزار چی میخواد و کلی سوال دیگه گفتم تحقیق میکنم بهتون میگم. کلی اینور و اونور زنگ زدم و اطلاعات گرفتم بعد پیجش کردم خبری نشد. چون به نظرم عجله داشت زنگ زدم بهش و شروع کردم به توضیح دادن پریده وسط حرف من میگه: حالا چرا زنگ زدی؟ گفتم پیجتون کردم جواب ندادین. گفت من بعدا میام اتاقتون یا زنگ میزنم دقیق متوجه نشدم. قطع کرد. آقا خدایی به من برخورد خب حالا که من داشتم توضیح میدادم بهش.میدونم جای مهمی هم نبود.
حالا نمیدونم اومد یا نه چون معمولا تو اتاقم نیستم.از دیروز چندبار دیدمش اصلا انگار نه انگار منم دیگه تا خودش نیاد بپرسه یک کلمه بهش نمیگم پرروووووووووووو