261. شلوغم
چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۵۸ ب.ظ
چند روزه علاوه بر صبح ها، عصرها هم بیمارستانم. نمیفهمم روزا چطوری میرن؟امروز باشگاه هم نتونستم برم. خیلی خسته ام .....منتظرم جمعه بشه بخوابم .
روز اولی که مامان اینا رفتن خونمون به شدت دلگیر بود بغض بود که داشت خفم میکرد :(
خوبه که کار دارم وقت نمیکنم به دوریشون فکر کنم.
۹۵/۰۶/۰۳