۲۸۹. دارم میرم
شنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۰۳ ب.ظ
نمیدونم چرا تنبل شدم واسه نوشتن. همش مشغول گوشی بازیم 😁 امروز خیلی ضربتی رفتم مرخصی گرفتم که فردا بریم. قبلش خیلی ذهنم درگیر کارام بود دلمم نمیخواد خواهر شوهر باهامون بیاد. من اصلا به روی خودم نیاوردم درمورد اومدنش به روی خودشم هیچی نیاوردم. نمیدونستم دوشنبه رو مرخصی بگیرم یا نه!! زنگ زدم به همسر یه ذره غر غر ریز ریز کردم که من چیکا کنم؟ کارام مونده و ... بعد گفتم تو بگو ما خودمون میریم! گفت باشه. گفتم نه قول بده ما خودمون میریم گفت باشه و منم رفتم مرخصی گرفتم 😊😊
شایدم فردا برام بازرس بیاد . یعنی هی میگن میایم بعد نمیان. منم زنگ زدم امروز بهشون گفتم من دوشنبه و پنچ شنبه نیستم😆😆😆 اوناهم گفتن چشم.
اعتبار بخشی نزدیکه من استرس دارم.
۹۵/۰۷/۱۷