361. خسته ام
این هفته دوم عید منو خیلی خسته کرده، از لحظه ای که رسیدیم بدو بدو رفتیم عید دیدنی، صبحا هم من مثل همیشه 6 و نیم پا شدم رفتم سرکار. برعکس پارسال که هفته دوم عید کاملا بیکار بودم امسال خیلی کار داشتم حتی دیروز بعدازظهر مجبور شدم برم بیمارستان :( بعد ازظهراهم که نمیشه خوابید یه جوری زنگ در خونه رو میزنن انگار اومدن جنگ، بابا یه کم با ملایمت بیشتر زنگ بزنید. خلاصه که خسته ام و خوابم میاد از 1 شنبه تا امروز که 5 شنبه است هرروزی که پاشدم کفرم در اومده بود. خداروشکر که 3 روز تعطیلیم. ان شالله که قرار 13 به در هم بارون بیاد من از در خونه بیرون نرم فقط بخوابم .
مادرشوهر اینا هنوز نیومدن خونمون منتظرن دعوتشون کنیم. ما هم نه گوشت داریم نه مرغ یخچالم خالی. منم اینقدر خسته ام که توان گوشت خریدن و بسته بندی کردن و این مسخره بازیاشو ندارم این چند روز. پاشید بیاید دیگه .....
بعدا نوشت: امروز هیچکس نیومده تنها موندم :(