دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

5.مریض بودم :(

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

این چند روز دردی کشیدم که هیچ وقت توی عمرم نکشیده بودم...

قرار بود جمعه شب خانواده همسر شب بیان خونه ما ، منم از پنج شنبه عصر شروع کردم کارامو کردم کاپ کیک درست کردم، ظرفشویی شستم ، جارو کردم و گاز تمیز کردم ساعت 9 شب یک دفعه یک درد شدید تو کمر و پاهام احساس کردم اینقد شدید که افتادم وسط خونه و یه پتو پیچیده بودم دورم و گریه میکردم چشمتون روز بد نبینه تا صبح خواب میدیدم حامله م و موقع زایمانمه (در این حد درد داشتم) صبح پا شدم دیدم بعله عادت ماهانمون شروع شده واین بود که ما کلا افقی شدیم و دم و دقیقه بروفن انداختیم بالا و همسر تمام کارها رو کرد البته با نظارت کامل بنده. مهمونی هم به خیر و خوشی تموم شد ما همچنان به خود میپیچیدیم.شنبه خیلی دلم میخواست نرم سرکار ولی رفتم. همیشه پیاده میرفتم آخه هوا خیلی خوبه اونوقت صبح همه جا هم خلوتتتتتتتتتتت،این دفعه چون نا نداشتم گفتم با تاکسی برم با یه حال نزاری سرخیابون وایساده بودم هرکی میدید خندش میگرفت تاکسی هم اومد عقب نشستم و خیلی خسته و عصبانی گفتم سلامممممم.

در بیمارستان که اومدم پیاده بشم کسی که رو صندلی جلو بود پول داد و گفت دو نفر بعد به من گفت من حساب کردم یهو دیدم وایییی آقای ه مسئول اتاق عمل گفتم:ااا آقای ه چرا؟ دستشو بلند کرد و سریع رفت. خیلی خجالت کشیدم :( اتفاقا همون روز یه کاری تو اتاق عمل داشتم با کلی خجالت رفتم و کارمو کردم و گفتم واسه صبح ببخشیدا آقای ه........ گفت نه بابا این حرفا چیه.

از شانس من اون روز یکی از دستگاههای آزمایشگاه خراب شد و 2 ساعت و 45 دقیقه اونجا بودم. مثل یخچال بود اینقد که کولر داشت به خاطر دستگاهاشون و موادشون. منم که تو اون حال نا و فشار برام نمونده بود در هر فرصتی یه صندلی گیر میاوردم و مینشستم.

یه دفعه دکتر آزمایشگاه بهم گفت: خانوم مهندس خسته شدی؟

گفتم نه اینجا خیلی سرده.

گفت: سردته ؟ پاشو ببینم تیروئید داری یا نه؟

گفتم ندارم تازه چکاپ کامل دادم قانع نشد که .

پاشدم دستم عین وقتی میرفتیم مدرسه و ازجلو نظام میگرفتیم گرفتم و دکتر یه کاغذ آچار گذاشته روش ببینه میلرزه یانه البته کلی منو چرخوند که یه جا پیدا کنیم باد کولر نباشه که خداروشکر نلرزید دکتر کوتاه اومد.تو دلم گفتم بابا دکتر درد من یه چیز دیگه است. بالاخره که دیروز تموم شد و امروز خداروشکر بهترممممم خیلییی خدایا شکرتتتتتتتتتتتتت.

قراردادم هم اگه خدا بخواد دارن یه کارایی میکنن حداقل معلوم شد با کدوم شرکت:)

من حقوق میخواممممممممممم امروز 1 شهریور یعنی من 1 ماه کامل خانوم مهندس بودم و امروز ماه دوم شروع کردممممممممم.

۹۴/۰۶/۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۲)

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۰۶ سارا کاشانی
سلام وبلاگ خوبی داری لینک و دنبال شدی 
ممنون میشم به وبلاگ منم سر بزنی ^_^
پاسخ:
ممنون دوست خوبم حتما
سلام خانم مهندس
مرسی که اومدی و کامنت گذاشتی.
بازم بیا. در حال حاضر فقط امید نیاز دارم
در ضمن موقعی که پریود می شی چایی نبات فوری آدمو خوب می کنه. انقد داروهای شیمیایی نخور.
پاسخ:
خواهش عزیزم
چشم دفعه بعد ایشاله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">