دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

دیگه آخرای ۳۵ هفتگی ام. ۱ ماه دقیق مونده تا تاریخ زایمانم ولی معمولا زودتر میشه‌. دست و پاهام حسابی ورم دارن و شدن عین توپ. قوزک پامو خیلی وقته ندیدم. سنگین شدم و حسابی گردالی. دیگه ماه نهم و هزار دردسر. با کلی بند و بساط باید بخوابی و پاشی و ساده ترین کاراتو بکنی. فقط ۱ کفش دارم که هنوز پام میره البته صبحا به زور میره تو پام ولی بعدش که میرم سرکار و راه میرم بهتر میشه. دیگه مرحله بعد دمپایی های همسره😂😂

اتاق نی نی خانوم آماده است و ساک خودش و خودم کامل و آماده چیده شده که سریع برش داریم و بریم بیمارستان. دل خوشیمونم شده روزی چند ساعت نشستن تو اتاق و مشغول بودن با وسایلش... یه روز چطوری کالسکشو جمع کنیم؟ دستشو ببریم اونور؟ چرخشو قفل کنیم؟ فرداش گیر کریر ایم که چطوری تو ماشین نصیش کنیم و کمربندشو کوچیک و بزرگ کنیم‌ یه روز دیگه درگیر گهواره ایم... بعدم بشینیم بگیم یعنی چه شکلیه؟ شکل منه یا باباش؟ گرد و توپولیه؟ موهاش فر یا لخته؟ خلاصه که مشغولیم... ولی همچنان من میرم سرکارو دیگه تو این هوا خیلی سختم شده فردا معاونت درمان کلاس داریم برم ببینم چه خبره؟ کی میخواد بیاد جام و کی میاد؟ اصلا مرخصی درکار هست یا نه؟ 

از ۵ مرداد هم احتمالا مامانم میاد پیشم میمونه تا نی نی خانوم دنیا بیاد😍

خلاصه که واسم دعا کنید که تو سرم هزارجور فکر و خیاله. دوستای گلم من حواسم خیلی به اینجا هستا یه وقت تنهام نذارید..دعا یادتون نره.

خانوم مهندس
۲۶ تیر ۹۷ ، ۲۱:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۵ نظر