19.پاک پاکیم
دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۰۹ ب.ظ
امروز از 8:30 تا 11 پاس گرفتم رفتم آزمایش اعتیاد بدم، رفتم دیدم وای چه صفی در پذیرش، آخه فقط دوشنبه و پنج شنبه ها آزمایش ازدواج و اعتیاد میگیرن. دیدم نه اگه بخوام اینجوری وایسم تا ظهرم نوبتم نمیشه تصمیم گرفتم از موقعیتم سو استفاده کنم :) رفتم تو اون قسمت آزمایشگاه دیدم آخ جون مهندس الف که کارای کامپیوتری بیمارستان میکنه اونجاست سلام کردم و گفتم پاس گرفتم باید برم اونم به مسئولش گفت من کیم. اون آقا هم کلی خوشحال شد که با من آشنا شده پول و معرفی نامه رو ازم گرفت و ظرف نمونه رو بهم داد بعدم گفت خودت برو نمونه تو بگیر (خداروشکر نباید میرفتم اونجا که یکی میاد همراهمون که نکنه تقلب کنیم ) بعد گفت بیار بذارش فلان جا خودم جواب برات میارم بیمارستان :) به همین راحتی در عرض 5 دقیقه کار ما راه افتاد (وای چقد پارتی بازی خوبه) بعدش باید میرفتم گواهی عدم سو پیشینه میگرفتم این خیلی سخت بود کلی کپی گرفتم و رفتم بانک و خداروشکر همسر باهام اومد تنها نرم تو کلانتری (چقد خفن اونجا) با کلی تشریفات وارد شدیم و یک خانوم اومد تمام انگشتهای مارو تا مچ تو جوهر زد و تایید شد ما سابقه کیفری نداریم بعدشم رفتیم دادگستری اونجا خفن تر . اونجا کلی معطل شدیم الکی ولی بالاخره گواهی گرفتیم و خلاص.... نمابرده فاقد سابقه کیفری میباشد.
مسئول آزمایشای طب کار نبود وگرنه اون کارمم انجام میدادم و 40 دقیقه زودتر برگشتم بیمارستان هنوز وارد نشده اسم خودمو شنیدم پیجم کردن نوزادان :) روز کاریمون شروع شد و خداروشکر روز خوبی بود.
فردا اصفهان کلاس دارم و خودشون منو میبرن :) 6 صبح باید در بیمارستان باشم.
همسر باز مهربون شده ولی بازم به من میگه چقد حرف میزنی، شایدم من زیاد حرف میزنم!!!!!!!!!!!!!!!
:(
مسئول آزمایشای طب کار نبود وگرنه اون کارمم انجام میدادم و 40 دقیقه زودتر برگشتم بیمارستان هنوز وارد نشده اسم خودمو شنیدم پیجم کردن نوزادان :) روز کاریمون شروع شد و خداروشکر روز خوبی بود.
فردا اصفهان کلاس دارم و خودشون منو میبرن :) 6 صبح باید در بیمارستان باشم.
همسر باز مهربون شده ولی بازم به من میگه چقد حرف میزنی، شایدم من زیاد حرف میزنم!!!!!!!!!!!!!!!
:(
۹۴/۰۶/۱۶