دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

72. پدرشوهر

پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۰۷ ب.ظ

پدرشوهر یه درد مفصل همیشگی داره، چند روز بود کمرشم درد گرفته بود که خودش میگفت مثل درد همیشه ام نیست شاید دیسک کمرمه.... 3روز پیش رفته بود دکتر اونم بهش یک سری مسکن قوی داده بود. میدونید نتیجه اش چی شد؟ امروز با یه درد شدید آوردنش اورژانس و فهمیدیم که معده اش سوراخ شده. بله به همین راحتی و نصفه عمر شدن همه ماها.چون این قرصا رو باید با یه قرص دیگه میخورده که دکترش بهش نداده بود. امروز همسر زنگ زد که ما داریم میایم بیمارستان منم زودتر رفتم اورژانس به رئیس گفتم چی شده گفت باشه. بعد که پدر شوهر آوردن همه بچه های اورژانس واقعا سنگ تموم گذاشتن. دست همشون دردنکنه. منم این وسط یه حرکت اکشن کردم . همسر ماشین از رو رمپ آورد بالا در اورژانس بعد باباشو بغل کرد تا ویلچر بیارن برد تو  منم دیدم ماشین روشن دراشم باز. اونجا هم هر لحظه ممکنه آمبولانس بیاد. نشستم پشت فرمون و از اون طرف رمپ اومدم پایین و تو خیابون پارک کردم. یادم باشه یه پست درمورد رانندگی کردنم بنویسم. همسر به هیچ عنوان نمیذاره من رانندگی کنم. همیشه شبا که هیچ کس تو خیابون نیست مثل بچه ها باید بشینم تازه تمام مدتم سرم داد میزنه. منم اولا مقاومت میکردم میگفتم بالاخره تموم میشه و بهم اعتماد میکنه بعدش که دیدم نخیر ایشون به رانندگی ما رضایت نمیده برای استحکام روابط خانوادگیمون بیخیال رانندگی شدم، از بس دعوام میکرد. جالبه تو همون وضعیتم اومده دنبالمو دعوام میکنه که چرا نشستی:) خلاصه تشخیص سریعا داده شد و دکتر گفت اورژانسی باید عمل بشه تصمیم با خودتون که ببرید اصفهان یا نه؟ ماهم فکر کردیم دیدیم دو ساعت تا اونجا راه بعد بریم کدوم بیمارستان کی پذیرش کنن و بیفتیم زیر دست این رزیدنتا و کلی بدبختی. اینجا متخصص همین الان عمل میکنه و خلاص. بالاخره با کلی مشاوره قلب و اکو و این حرفا رفت اتاق عمل (آخه آسم داره همه نگران بودن) موقع اتاق عمل رفتن خیلی عین فیلما من دست پدرشوهر گرفته بودمو همراه تختش میرفتم و چشم ازم برنمیداشت و قربون صدقش میرفتم که الان خوب میشی الان که بری تو اتاق همه چی تموم میشه و ..... خیلی احساسی بود صحنه کلی گریه کردم. جالبه با این که مادرشوهر و خواهر شوهر و عموهای همسر بودن این صحنه عاطفی واسه من پیش اومد. راستش تا عمل تموم بشه من نصف عمر شدم هر نیم ساعت زنگ میزدم اتاق عمل . سری آخری که گفتن به هوش اومده و بردنش ریکاوری یه نفس راحت کشیدم.الان تو آی سی یو . امشب تحت نظر تا بعدش ایشاله بره تو بخش و مرخص بشه. واسش دعا کنید.....

دکتر بعد عمل گفت دقیقا معدش سوراخ شده بود . میگفت کاش عکس گرفته بودم بهتون نشون میدادم...

۹۴/۰۸/۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۵)

انشاالله زود خوب بشن
پاسخ:
انشالله
با این طبابتشون من دیگه حرفی ندارم!
پاسخ:
دقیقاااا
نشستین پشت قرمون، حرکت اکشن ش کجا بود؟!
واسه دعوا چی میکنن؟! مگه گواهینامه ندارید؟
ان شاءالله که سریعتر خوب بشن
از خوردن قرص های مُسَکِّن معده شون سوراخ شده؟!همیشه تاکید میکنن اینجور قرص ها رو حتما با شکم پر بخورید
پاسخ:
چرا گواهینامه دارم ولی نمیذاره رانندگی کنم
وقتی بعد 4 ماه اونم یداشکی بشینی پشت فرمون ماشین خودت میشه اکشن دیگه
والا اینجوری گفتن به ما , گفتن باید همراه یه قرص دیگه میخورده
عزیزم من پزشکم ومتخصص پاتولوژی،چون توبیمارستان کار میکنی اسم دقیق مشکل بیمار رو بگو ،چون اگه پرفوراسیون (سوراخ)شدن معده باشه واقعا بخاطر قرص نمیتونه باشه ،بعضی از مسکنها میتونند زخم وخونریزی بدهند ولی اینکه سوراخ بشه،باید مشکل دیکه با عوارض جانبی چیز دیگه ایی باشه،بهرحال امیدوارم مشکلشون با عمل رفع و بهبودی کامل پیدا کنند
پاسخ:
اسم دقیقشو یادم نیست ولی دکتر گفت کامل سوراخ شده بود معده اش.
رفتم پرسیدم لاپاراتومی شده
۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۹:۱۰ زهرای سعید
ایشالا که حالشون خوب بشه
پاسخ:
ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">