دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

83.یک جمله

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۱ ب.ظ

امروز قصد پست گذاشتن نداشتم، اتفاق خاصی نیوفتاده بود که بخوام بگم...ولی یه جمله خیلی بهمم ریخت یه دفعه قلبم شکست.

امشب همسر دیر اومد بعد شام رفتم پیشش نشستم سرش تو گوشیش بود. تا نشستم پیشش بلند شد گفت گرممه. گفتم خب بخاری کم کن. گفت نه خونه سرد میشه پاشد رفت اونطرف رو یه مبل تکی نشست باز سرش تو گوشی بود. داشتیم کیمیا میدیدیم یه دفعه گفتم ااا این دوتا یه جا دیگه هم زن و شوهر بودنا (کیمیا و پوریاپورسرخ) همسر گفت نه زن و شوهر نبودن که زن دومش بود. 0_0 گفتم خب زن دومم زنش میشه دیگه. دوست داشتی یه زن دیگه هم داشتی از من خسته میشدی میرفتی پیش اون؟ یهو گفت: نه دوست داشتم اصلا زن تداشتم.........

من یهو وا رفتم.لبخند رو لبم خشکید و دلم شکست. حتما من اینقد بدم که دلش میخواد اصلا زن نداشته باشه.

درمورد هرچی حرف میزنم آخرش باهام دعوا میکنه. من هنوز هیچی نگفته ناراحت میشه و قیافه میگیره..خسته ام شب بخیر.

بهترین قسمت زندگی ام داره میشه وقتی خوابم.

فردا نوشت: به قول یکی که برام پیام گذاشت مردا هیچی تو دلشون نیست. ماهم به دل نگرفتیم. صبح که بیدار شدیم اصلا انگار نه انگار

۹۴/۰۹/۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۴)

چه بد!
پاسخ:
:(
:|
۰۵ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۰ مادمازل بی
گاهی مردها مث خانم ها ماهیانه می شوند. من این جور شنیدم.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۵۷ نرگس جوان
اگ بدونی دوستت داره این حرفاش مهم نیس. تقریبا همه مردا بدون اینکه بدونن چقد اینجور حرفاشون ماهارو اذیت میکنه، ب کار میبرن
پاسخ:
دوستم داره :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">