دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

85. حسای خوب

يكشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۳ ب.ظ

امروز داشتم یه جعبه رو آماده میکردم چسب 5 سانتی ام تموم شد. رفتم دفتر بهبود کیفیت ازشون چسب بگیرم تا درو باز کردم خانوم شهردار گفت وای اومدی من دیشب اینقد به فکرت بودم :) گفت دیشب خانوم مهندس قبلی تو تلگرام بهم پیام داده من شمارشو نداشتم بعد که خودشو معرفی کرده گفته حق دارین دیگه نشناسین. خانوم شهردارم گفته خودت نیستی ولی ذکر خیرت همیشه هست. بعد خانوم شهردار گفت البته همون موقع به شوهرم گفتم کسی هم که به جاش اومده خیلی دختره خوبیه و دوسش دارم :) منم از فرصت استفاده کردم گفتم حالا که اینقد دوسم دارین بهم چسب پنج سانتی بدین :) اونم گفت چشم ولی اگه چسبمونو نیارین میبافمت ها .. گفتم چشم.

یعد رفتم تو اورژانس یکی از مانیتورا مشکل داشت بردمش تو یه اتاق که راحت باشم یکی از پرستارا که خیلی هم نازه و باهم دوستیم اومد پیشم و گفت کی عروسیته؟ 0_0 گفتم دوسال و نیم پیش بود اصلا باورش نمیشد . خودش 4 ماه بود ازدواج کرده بود بهش گفتم معلومه که تازه عروسی ، یک سال از من کوچیکتر بود.ازم پرسید اهل کجام و گفت خیلی معلومه مال اینجا نیستی خونگرمی، مثل مردم اینجا نیستی :)) حس خوبیه با آدمای جدید آشنا میشم. کسایی که حس میکنم دوسم دارن و منم دوسشون دارم. زنده بودن یعنی این ...امروز رفتم نوزادان دوباره حرف قضیه ای که تو پست قبل نوشتم باز شد. نگو یه جلسه بوده که مدیریت درمورد این مساله حرف زده و مسئول بخش نوزادان گفت من دیگه صدام بلند شد تو جلسه که خانوم مهندس کل هفته اونجا بود و این همه کار کرده لامپا رو عوض کرده. پروب مخصوص نوزاد برامون خریده کارایی کرده که کسی نکرده این چیزی بوده که منم نمیدونستم. بازم خدا خیرش بده طرف منو گرفته..خداروشکر دستگاهشونم درست شد. امروز خانوم رئیس دیدم خیلی دوسش دارممم.

دارم کارامو جمع و جور میکنم و یه سری کار هست که به مسئولاش میسپرم که واسه هفته دیگه مشکلی پیش نیاد.ایشاله که مشکلی پیش نمیاد الان که میخوام برم میفهمم چقد مسئولیتم زیاده. چقد روزا زود میگذره. آها امروز اتیکت دار شدم فردا هم جاییش رو میگیرم حالا یه کارت دارم که عکس و اسم و سمتم روشه و باید با یه گیره بزنم به جیبم :) مثل بقیه. شنبه که رفتیم بازدید مدیریتی همه داشتن جز من. مترون بهم گفت چیکار کنم و حالا از فردا من اتیکت دار میشوم :)

۹۴/۰۹/۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۱)

مبارک باشه
شما هم لباس کار دارید؟! روپوش سورمه ای؟
پاسخ:
نه من فرم خاصی ندارم یعنی قسمت اداری فرم نداره منم مانتو و مقنعه مشکی میپوشم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">