دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

95. کمیته

دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۵۵ ب.ظ

تصمیم گرفتم اتفاقات هفته گذشته رو بیخیال بشم و از الان بنویسم چون حس و حال اون لحظه ها رو ندارم و پستام آبکی میشن.

امروز دومین روز کاری من بود. دیروز که اینقد کار داشتم وقتی همسر دم در منتظرم مونده بود و بهم زنگ زد تازه فهمیدم ساعت 2 شده وگرنه همچنان مشغول بودم.امروزم همینطور پرانرژی رفتم سرکار که یکهو پیج کردن کمیته دارو درمان و تجهیزات پزشکی ساعت 8 در دفتر مدیریت 0_0 حالا دبیر کمیته کیه؟ من...روحمم خبر نداشت حالا من هفته پیش نبودم دیروز که بودم. تو برنامه هم زده بودن 25 ام نه 23 ام :) رفتم به مسئول آموزشی مون گفتم دوست داشتین به منم بگین؟ خندیدن و گفتن نه.حالا اینا هیچی تو جلسه مسئول بخش ها عین بچه ها هی به مدیر میگفتن ما اینو میخوایم ما اینو نداریم . اینمون خرابه 0_0 حالا نیازاشونو هروقت من میگفتم مدیر میگفت ولش کن بعد جلو اونا میگفت خب خانوم مهندس پیگیری کنید 0_0 از همه بدتر مسئول زایشگاه بود.جمعه صبح که خونه بابا اینا بودیم زنگ زدن که بیا فتال مانیتورینگمون خرابه. گفتم مسافرتم نیستم هی میگن نه بیا. گفتام خب عزیزم نیستم چیکار کنم با جت بیام؟ یکشنبه صبح اولین کاری که کردم رفتم اونجا و دیدم چیزی نیست کابل پروب قطعی داره با چسب برق درستش کردم. تا ظهرم چند بارم سر زدم اوکی بود. بعد خانوم تو جلسه میگه آقای مدیر فتال ما خرابه نمیدونیم چیکارش کنیم خانم مهندسم دیدش ولی انگار فرقی نکرده 0_0  بعد جلسه 5 بار رفتم زایشگاه هرسری به مریض وصل بوده و کار میکرده ..... خیلی ناراحتم از دست همشون. اون یکی برگشته میگه من فشارسنجم خراب شده خانم مهندس گفته من تجهیزاتشو ندارم 0_0 یعنی هفته ای دوبار من دارم فشار سنج تعمیر میکنم واسه اینا . یک سر درد بدی گرفتم و به شدت عصبانی بودم به همشون فرم درخواست خرید دادم و گفتم هرچی میخواین بنویسید واسه همشونم پیش فاکتور میگیرم و میدم امور مالی تا دیگه نگن پیگیری نمیکنی....پرینتر سی تی دیروز پرینت نمیگرفت دیروز با مهندس آی تی مون رفتیم اینقد تو دفترچه راهنماهاش انگلیسی خوندیم تا تونستیم درستش کنیم. امروز گفتن دور عکس حاشیه میفته. مهندس آی تی رفته بود. منم پیج کردن هرچی گشتیم همچین تنظیمی ندیدم اینقد سرم درد میکرد دستمو گذاشتم رو پیشونیم و گفتم آقای مهندس خودت درستش کن من کار دارم.  گفت حالا به چی داری فکر میکنی؟ گفتم فکر نمیکنم سرم درد میکنه...بچه های رادیولوژی هرکی منو میدید میگفت چرا اینقد بیحوصله ای؟ واقعا فهمیدم هیچکس به ادم رحم نمیکنه منم دیگه میدونم چطوری رفتار کنم. کوچکترین کاری کردن گزارششونو میدم.

ظهر همسر اومد دنبالم یه کم براش گفتم چی شده. گفت مواظب باش کله پات نکنن. منو رسوند و رفت. نفهمیدم چطوری نهار خوردم و رفتم خوابیدم. ولی نخوابیدم انگار مردم بدترین خوابایی که میشد دیدم. خواب دیدم 2 تا پسردایی ام و محمد بحرانی که دادششونه 0_0 سه تایی مردن و زن دایی ام نمیدونه و من باید به روی خودم نیارم درحالی از فکر مردنشون داشتم دیوونه میشدم و فقط بغضمو میخوردم.سوار دوچرخه توی یه شهر که جنگ بود باید میرفتم و اسیر نمیشدم و کلی کابوس دیگه. بیدار که شدم ظلمات بود  عین یه تیکه سنگ شده بودم یه دفعه از خواب پریدم اومدم تو هال دیدم تاریکه چراغ روشن کردم دیدم ساعت 5 عصر و تنهام. یه ده دقیقه دوباره تو تخت خوابیدم ولی بازم پاشدم. تلفنی با مامان حرف زدم . بعدش که قطع کردیم با ایمو زنگ زد که تصویری مکالمه کنیم. (ما که اونجا بودیم اونم گوشی گرفت و خیلی راه افتاد چون ما با حوصله بهش یاد میدادیم) دیدمش حالم بهتر شد. گفتم چایی داری؟ گفت آره تازه درست کردم. گفتم بریز تا خنک بشه :((( خداحافظی که کردیم بهتر بودم. ولی الان که چایی درست کردم و خوردم خیلی بهترممممم

به قول دوستم این روزا میگذره ولی من از این روزا نمیگذرم. زندگی همینه دیگه روز خوب و بد داره فردا میرم همه کارا رو انجام میدم با انرژییییییییییی.

۹۴/۰۹/۲۳ موافقین ۱ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۴)

۲۳ آذر ۹۴ ، ۱۹:۲۰ نرگس جوان
:)
خداقوت عزیز♡
پاسخ:
الان نا ندارم :)
آفرین
من تو کار دیم
یعنی گزارش و اینا رو واقعا پایتم با اینکه خودم ادم ملاحظه کاریم ولی تو کار اداری همیشه باید جذی و رسمی برخورد کرد
پاسخ:
اره واقعا تا الان خیلی سرسری گرفتم
خسته نباشی واقعا .چقد بدو بدو داری.
من هر وقت خسته باشم و فکرم مشغول باشه خواب های بد می بینم.
پاسخ:
ممنون عزیزم
فکر خوابای بد بعدظهر ببینی ...
1. چه خبر از پسردایی هاتون؟!
2. منم بعضی وقتا از این خوابای مشوش میبینم مثل فرار و ... البته الان خیلی کمتر شده
3. شوهرتون راست میگن؛ مواظب باشید کله پاتون نکنن، سعی کنید ی سری فرم تهیه کنید وقتی دستگاهی رو درست کردید علت خرابی و کارهایی که واسه تعمیرش کردید و نتیجه کار که درست شده یا نه رو توش بنویسید و از مسئول اون دستگاه هم بعد تست دستگاه جلوی خودش امضا بگیرید که تعمیرشده تحویلش دادید، البته اگه همچین فرمی ندارید:)
پاسخ:
آخرین بار تو خونمون دیدمشون خداروشکر که خواب بود
دارم کارای اداریمو درست میکنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">