دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

109. آی فیس

پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۴۷ ق.ظ

طوفانی به پا نشد...همسر خیلی دیر اومد از 2 گذشته بود. منم منتظر یه آدم اخمو بودم ولی وقتی اومد خیلی شیک داشت یه آهنگ معین میخوند و دستشم یه قابلمه آش بود که از خونه مامانش اینا آورده بود.با منم خیلی مهربون منم به روی خودم نیاوردم چقد تعجب کردم. اومد تو آشپزخونه گفت چه بویی راه انداختی ... منم گفتم مامانت اینا خوب بودن گفت آره.

نشست و گفت واسه مامانت آی فیس گرفتم. قضیه از این قراره که همسر تازه گوشی گرفته حدود دو سه ماههٰ بابامم یکی دو مدل بالاتر از همون تازگیا گوشی گرفته. ما که رفتیم خونمون مامانم گفت گوشی منم خیلی داغونه در ضمن تلگرام و اینجور چیزا هم میخواست چون الان دیگه همه دارن. گفت تا شما اینجایین بگیرم که یه کمم یادم بدین چون داداشم کلا خونه نیست. وقتی رفتیم بخریم با این که قصد داشت یه گوشی ارزون بگیره ولی دلش تو گوشی های خوشگل تر بود و عین مدل همسر برداشت. Galaxy grand prime. از همسر طلایی و مامانم نوک مدادی گرفت با آی فیس طلایی خیلی هم قشنگ شد. دیگه آی فیس نداشت چند جا دیگه هم رفتیم نبود. همسرم دلش تو این آی فیس گیر کرده بود هی به مامانم میگفت بدش به من (البته به شوخی) مامانمم زیر بار نمیرفت.چند روز پیش مامانم گفت بابا اتفاقی آی فیس انداخته رو گوشیش دیده اا اندازه است و چقدر خوبه برش داشته منم هرچی گشتم دیگه نداشتن. همسر اینجا یه دونه مشکی واسه خودش خرید و عکسشو واسه مامانم فرستاد گفت یه صورتی هم داشت برات بگیرم. اونم در کمال تعجب گفت بگیر . آخه صورتی؟؟؟؟؟؟؟ حالا ایناش بماند دیدم بهترین فرصت ناراحتیمو به همسر بگم.

از کیفش آی فیس درآورد گفت واسه مامانت گرفتم. منم گفتم خوش به حال مامان. گفت چرا؟ گفتم چون دامادش واسش هدیه میخره. یه لحظه ساکت شد نگام کرد و هیچی نگفت منم هیچی نگفتم. فهمید مطمئنم. نهارم اون کوفته هایی که وا نرفته بود واسه همسر گذاشتم خداروشکر غر نزد.

دیروز کلا خیلی بی حوصله بودم دلم غر زدن و گریه و دعوا میخواست حتی. یه بهونه های الکی میگرفتم به همسر گفتم من بستنی میخوام. شب که رفت آشغالا رو بذاره رفته بود بستنی بگیره تو این یخ بندون مغازه کنار خونه ما یه بقالی بیشتر نیست از تو یخچالش که یه چیزی هم کشیده بود روش دوتا بستنی کج و کوله داده بود بهش .اینقد مونده بودن واقعا قابل خوردن نبودن. درواقع کلا یخ بودن مخصوصا مال من که بیسکوییتی بود . بیسکویتها یه رنک طوسی بدی گرفته بودن. غر نزدم ولی یه ذره شو بیشتر نخوردم.من بستنی میخوام خب ..

شهرزاد دیدم بالاخرهٰ بعد از این همه که همه دوستام دنبال میکردن و هی به منم میگفتن بگیر و من دلم نمیومد دانلود کنم یا بخرم. هردوتاش خیلی گرون میشد به نظرم. همسر 9 قسمتشو از دوستش گرفت منم 2 قسمتشو دیدم قشنگ بود دوست داشتم.

بعدا نوشت: این متنو قرار بود دیروز بذارم . تو بیمارستان مینوشتم و یه دفعه دیدم ده دقیقه به 2 شده و همسر دم در منتظره این قدر عجله کردم که روی فلشمم نریختمش.

۹۴/۱۰/۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۲)

چقدر سبک شدین ولی! :)
آی فیس چی هست حالا؟ :-؟
بستنی P:
پاسخ:
آی فیس قاب گوشی ولی محکمن خیلی
نه سبک نشدم 
۱۰ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۹ نرگس جوان
فراموش نمیشی عزیز جان
ای فسس چیه؟ 
هدیه چیز خوبیست ک باید ب زور از همسرانمان بگیریم:/
پاسخ:
آی فیس همین گارد هایی که واسه گوشی میندازن ولی یه کم محکم تر از بقیه
دقیقا :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">