دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

187. خیلی بده

دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۳ ب.ظ

به شدت ناراحتم. آقا شب اومده خوش و خندون بعد از اونهمه اذیت کردن من. داشتم ظرف میشستم چون سلام داد جوابشو دادم. یه کم اومد پیشم الکی لبخند زدم یه چیزی پرسید جوابشو دادم. ولی مطلقا به روی خودش نیاورد یه معذرت خواهی باید بکنه. فقط برای اینکه مطمن بشم و به روشم بیارم پرسیدم حالا چرا اعصابت خورد بود؟ یه کم فکر کرد و راحت شونه انداخت بالا که همینجوری بی دلیل. یعنی جیگرم آتیش گرفت اروم تکرار کردم همینجوری بی دلیل!

سردردم به هیچ عنوان کم نشده. اشکم همینجوری قاطیشه بعد آقا واسه خودش غذا کشیده و میخوره و با تعجب منو نگا میکنه. تا وقتی که عین آدم معذرت خواهی نکنه امکان نداره باهاش خوب بشم. الانم اومدم تو اتاق بخوابم مزاحم نود دیدنشون نشم.

واقعا به روی خودشم نمیاره تازه معلومه طلبکارم هست چرا ناراحتم.

۹۵/۰۲/۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۲)

مطلب قبلی تون بیش از یکساعته بازه ولی هنوز نخوندم
اومدم دیدم تازه آپ کردید و دیدم این کمتره!
همون اول فهمیدم که اول باید "بستنی و ..." رو میخوندم بعد این رو ولی خب خوندمش دیگه
هنوز نمیدونم چی شده ولی :|
اِ 90 داره؟! :)
پاسخ:
اره 90 غمناکی هم داره درمورد اولادی بود اولشو من دیدم.
ازین دعواها که همیشه پیش میاد. ولی واقعا درکت میکنم. منم چند روزه که با جناب خان سرسنگینم اما تاز ه امروز داره به روی خودش میاره. شاید با این رفتار میخوان زود کدورت فراموش شه که ما هم عمرا فراموش کنیم!
پاسخ:
دقت کردی درهرصورت حق به خودشون میدن :/

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">