دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

248.تولد تولد

جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۱۲ ب.ظ

جمعه تولد همسر جان بود (یعنی هست) من 4 شنبه ماموریت بودم اصفهان و 4 رسیدم خونه. باید شام و نهار پنج شنبه رو درست میکردم. وسایل سفر آماده میکردم و همچنین شامی که اونجا باید میخوردیم. کارهارو که شروع کردم همش فکر تولد همسری بودم. دیدم پنج شنبه شب که نیستیم جمعه هم معلوم نیست کی بیایم و خسته ایم ... تو یه لحظه تصمیم گرفتم و رفتم بیرون کیک بخرم براش، غافلگیرش کنم.

شیرینی فروشی که همیشه میرفتم بسته بود رفتم یکی دیگه به نظرم کیکاش خوب نبودن. یادم افتاد همسری نون خامه ای خیلی بیشتر دوست داره منم که قصدم خوشحال کردنش بود براش شیرینی و شمع گرفتم و اومدم خونه.تا شب همه کارامو کردم. رو شیرینی ها شمع گذاشتم و هدیه هاشو کادو کردم. وقتی همسر اومد تو خونه با شمعهای روشن رفتم جلوش و براش تولد تولد خوندم :) خیلی خوشحال شد :)

هدیه براش یه ساعت گرفته بودم. حس کردم خسته شده بعد از چهار سال از ساعتش. که خیلی خوشحال شد و تعجب کرد اینهمه براش مایه گذاشتم :)

هدیه بعدی لباس رئال مادرید بود (تیم محبوبش) اولش که باز کرد فکر کرد لباس ورزشی معمولی. بازش کردم و گرفتم جلوش چشماش برق زد. نمید.نست چیکار بکنه باورش نمیشد. من خیلی گشتم رفتم یه جا همه لباساش اصل بودن و لباس اصلی تیم خریدم براش. همسر گفت چند وقته تو فکرش بودم ولی تا حالا به زبون نیاورده بودم.گفتم زن و شوهری یعنی همین. یعنی اینقد بشناسمت که نیاز نباشه چیزی بگی.

اینم عکسشون

به همسر گفتم ایشالله سال دیگه سه تایی جشن میگیریم اخماش رفت توهم. گفتم فکر کن یه پسر کوچولو داشته باشی لباس رئال تنش کنی :)

یه دفعه ذوق کرد و چشماش برق زد :)

۹۵/۰۵/۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۱۲)

سلام دوست عزیز
وبلاگ بسیار خوبی داری.
انشاالله همیشه موفق و پیروز باشی
سلام
من چقدر ذوق داشتم موقع خوندن و قبل بازکردن عکس! :)
مبارکشون باشه
27 رو که دیدم رفتم توی فکر ولی :| من حدود 5 ماه دیگه تولد 29 سالگیمه ...
من نمیفهمم چرا هروقت اسم بچه میاد ی عده اخماشون میره توی هم و موضع میگیرن؟! چه مرد چه زن!
پاسخ:
سلام 
تو ذوقتون که نخورد وقتی عکس باز کردین؟
نرین تو فکر ما خیلی زود ازدواج کردیم
هرکی یه جوری زندگیشو تصور میکنه دیگه. بعضیا با یه عالمه بچه بعضیا هم بدون بچه.
نه توی ذوقم نخورد ولی همونطور که گفتم دیدن 27 فکر رو مشغول کرد!
پاسخ:
واقعا؟ به نظرم الان سن شما خوبه برای ازدواج. درضمن بایکی ازدواج کنید که چندسال کوچیکتر از خودتونه. نه یک سال. تجربه به من ثابت کرد باید اختلاف سنی باشه.
این قالب رو که گذاشتی فونتت خیلی ریز شده.عذابیه,خوندنتا
پاسخ:
واقعا؟ فونت درشتتر میکنم از این به بعد
مبارکه
خب شوهر من نه اهل ساعته ن اهل فوتبال :))))
برم ی فکری بکنم برا تولدش:))))
چقد کار خوبی کردی ک غافلگیر ش کردی :)

پاسخ:
آره شوهر من فوتبالی شدید. عکسشو گذاشت اینستا همه دوستاش به اتفاق گفتم چه انتخاب خوبی :)
آخی چه کادوهای خوبی گرفتی واقعا! اون لباس ایده جالبی بود

پاسخ:
مرسی عزیزم.آره عجیب بود از من این ایده های خوب :)
۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۴۳ کارشناس پارت
خانوم مهندس درود
مطلب 248.تولد تولد شمارو مطالعه کردم بسیار مفید بود. 
من کارشناس فروش یه شرکت تبلیغاتی در زمینه چاپ هستم اگر روزی به ما نیاز داشتین خوشحال میشم کمکتون کنم
این آدرس سایت ماست:
www.partchap.com
اینم شماره تماسمون:
02188756411

سلام
راستی!
چرا؟! پس چند سال؟
پاسخ:
سلام
به نظرم مرد حداقل باید 4 یا 5 سال بزرگتر از زن باشه. چون به نظرم مردا کلا عین بچه هان. ما که نمیخوایم بچه بزرگ کنیم میخوایم شریک زندگی داشته باشیم. البته میدونم همیشه استثنا هم وجود داره.
لباس رئال مادرید! چه باحال!
iهمسر جان 27 سالش شد؟ از کامران کوچک تره. اصولا کامران از همه بزرگتره!
پاسخ:
اره اگه همسرت فوتبالی براش لگیر
اره ما زود ازدواج کردیم,چند سالشه مگه؟
نه همسر جان فوتبالی نیست، خودم فوتبالی ام. اون باید برام لباس بخره هه هه.
حدس می زنم چند سالگی عروسی کردی، دیر یا زود نداره، اون موقع قسمت شده.
32 سالشه. اختلاف سنی مون یکم زیاده.
پاسخ:
من 22 بودم. شما چند سالته؟
من 26 سالمه. اختلافمون کمی زیاده اما خب تو سنی هستم که این اختلاف زیاد مشخص نمیشه. یه جاهایی این بزرگ بودنش خوبه و یه جاهایی خوب نیست. من مث تو تجربه زندگی مشترک ندارم و نمی تونم دقیقا بگم این اختلاف به نفعم بوده یا نه؟ 
اعتراف می کنم، فکر می کردم بیست ساله عروسی کردی.
پاسخ:
ااا پس ما هم سنیم اصلا فکرشو نمیکردم...
به نظر من خوبه اختلاف سنیتون
جدی؟؟
از بس گفتی زود ازدواج کردیم و اینا، من فکر کردم سنت خیلی کم بوده.
اختلاف سنی یه ایراداتی هم داره. یک روزی درباره اش می نویسم.
ظاهرا هم سنیم :دی
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">