دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

255.رئیس بزرگ

يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۲ ق.ظ
چند روز پیش باز تو امور مالی بودم رئیس بزرگ یه سری فاکتور بهم نشون داد گفت اینارو چطوری تایید میکنی؟براش توضیح دادم نفهمید. باز یه سری حرف زد. گفتم من نمیفهمم شما چی میگی؟ گفت نمیفهمی یا نمیخوای قبول کنی؟ گفتم میخوام قبول کنم، نمیفهمم.. رفتم فاکتورهای خودمو آوردم. سایتی که مرجعمونه باز کردم و برای پسرش کامل توضیح دادم چیکار میکنم. پسرشم شروع کرد چک کردن فاکتورها و رئیس بزرگ آروم شد. در کل حالش خوش بود. طبق معمول افراد اون اتاق از مضرات زن و زن گرفتن حرف میزدن. خدایی نفهمیدم چی گفتن که یکی شون گفت زنای قدیمی شاید ولی زنای الان اصلا خوب نیستن 0_0 رئیس بزرگ به من نگاه کرد خندش گرفت. گفتم خوبه من اینجا وایسادم!!! گفت الکی میگن خودشون زن ندارن دلشون میسوزه!
اومدم برم رئیس بزرگ گفت خب حالا کجائی بودی؟ چی شد اومدی اینجا؟ بعدم دیگه منو ول نکرد و تمام این سوالا رو از من پرسید. خانواده شوهرت خوبن؟ پدرشوهرت چی کاره است؟مادر شوهرت چیکاره است؟ خونتون کجاست؟ خونشون کجاست؟ شوهرت چی خونده؟ چیکاره است؟ همه رو جواب دادم یهو گفت: پدر و مادر خودت چیکاره ان ؟ 0_0
حالا تازه چونش گرم شد شروع کرد از خاطرات سفرش به شهر من گفتن که فقط دوبار بوده. یکیش مال سال 71 بود. بهم گفت متولد چندی؟ گفتم 69 گفت خب فقط دوسالت بوده.
خیلی در عجب بودکه از سال 71 باغا همه آبیاری قطره ای بودن ولی اینجا هنوز کسی نپذیرفته آب کمه. گفتم خب شما قدر آب نمیدونید(نمونش همسر و مادرشوهر که به چشم خودم دارم میبینم) خاطراتش که تموم شده از خاطرات باباش نشست تعریف کردن. کلا هم من اینجوری بودم O_o این چشه؟ چی زده؟ فازش چیه؟ چرا اینقدر حالش خوشه؟ (فکر کنم همه تو همین فکرا بودن مثل من) خیلی خنده دار شده بود. حس کردم دیگه خسته شده پاشدم بیام اعتراض نکرد.
شب برا همسر تعریف میکردم غش کرده بود از خنده چندتا اصطلاح هم از حرفاش یاد گرفته بودم میگفتم. همسر میگفت اینارو کی بهت یاد داد دیگه؟ کی با این همه لهجه حرف میزنه؟ گفتم رئیس بزرگ!
۹۵/۰۵/۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۲)

چه باحال تعریف کردی!
پاسخ:
خخخخخخ روزعجیبی بود :)
خب پس فقط تاریخ عقد و عروسی و شماره شناسنامه تون رو نپرسیده :)))
پاسخ:
فکر کنم پرسید چندوقته عقد و عروسی کردی! خخخخخ

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">