دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

دلنوشته های روزانه من

اینجا مخصوص حرفهایی است که به هیچکس نمیشه گفت

آخرین مطالب

359. عید نزدیک است

پنجشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۳۸ ق.ظ

عید نزدیک است

دلمان یک "تحول عظیم" میخواهد

یک "انقلاب روحی"

یک حال "خوب"

الهی "معجزه ای" کن

که سخت " محتاجیم".....

امروز آخرین روز کاری و من کارامو انجام دادم فقط یه دستگاه تو آزمایشگاه پوکید که تاسیسات هم دو روزه نمیاد یه پیچ باز کنه ما ببینیم توش چه خبره! احتمالا 1 هفته برن از یه جا قرض کنن تا بعد عید ولی خب اگه این اتفاق نمیفتاد بهتر بود.... اگه خدا بخواد ما ظهر راه میفتیم و میریم دیار و از اون طرف من قصد دارم یه روز بیشتر بمونم و زنگ بزنم بگم تو جاده موندم :) خبیث و بدجنس هم خودتونید. حداقل 4 روز از عید پیششون باشم انتظار زیادیه؟؟؟؟

خونه تکونیمون تموم شد و هفت سین چیدیم عکسشو براتون میذارم حتما ، شاید آخر همین پست!

من امسال دوست نداشتم برام پر از تنش بود و دیدم نسبت به خیلی افراد عوض شد و ترجیح دادم خیلی حرفا و احساساتمو ازشون پنهان کنم و در واقع یه قدم از خودم غریبه ترشون کنم. خیلی دردناکه ولی همسر هم جز همون افراد!!!به خاطر خیلی اتفاقات و رفتارهایی که ازش دیدم و شنیدم و فقط نگاش کردم. اینجا هم نتونستم بنویسم.

3ماه کاری خیلی پرفشار و استرس داشتم که فارغ از نتیجه اش خیلی چیزا یاد گرفتم و تو کارم محکم تر شدم و ایمان بقیه به من بیشتر شد! انگار تازه فهمیدن من چیکار میکنم. آموزش دادن که برام یه معضل بود الان یکی از تفریحات شیرین ساعتهای کاریمه و تو این آموزش ها مترون بیمارستان از همه مشتاق تر بود. اینقدر از چیزایی که یاد گرفته بود خوشحال بود که چند بار تو جلسه های مختلف از من تشکر کرد :) کسی که من واقعا از جذبه اش میترسیدم و از روز اول میدونستم خیلی خوش بین نیست به من. ولی الان عالی شده :)

دوتا دوست خوب پیدا کردم که واقعا از داشتنشون خوشحالم. همیشه فکر میکردم از یه جایی به بعد دیگه نمیشه دوست واقعی پیدا کرد ولی اینکه الان ما یه گروه سه نفر تو تلگرام داریم که همش توش درحال چت کردنیم درست مثل گروه هم اتاقی ها که سالهاست برقرار و پرکار، یعنی من دوتا دوست خوب دارم :)

2 هفته تمام درحال خونه تکونی بودم الان خونمون برق میزنه بازم تصمیم گرفتم دیگه نذارم خونه به این وضع بیفته و اینقدر اذیت بشیم :)

هدف های زندگیم واسه سال آینده (ان شالله):

بسیار پول پس انداز کنم و وام بگیرم و ولخرجی نکنم!

خونه بخریم و اگه نخریدیم ماشین بخرم!

واسه نی نی به شک افتادم، اصلا واسه چی بچه بیارم الان زندگی به این پرآرامشی دارم ! هر وقت بخوام میخوابم، میخورم، میرم بیرون، فیلم میبینم،آهنگ گوش میدم، هرچی میخوام میخرم. واسه چی بهمش بریزم؟ انگیزمم از دست دادم البته.

امیدوارم همه به هدفهای شون برسن و سالی پر از سلامتی و دل خوشی داشته باشن!

اضافه شد: عکس هفت سین

درضمن ما هیچ وقت ماهی نمیگیریم چون روابط من با موجودات زنده غیر از گیاهان اصلا تعریفی نداره :)

۹۵/۱۲/۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰
خانوم مهندس

نظرات  (۲)

سلام
پس تعطیلات شما از 27 شروع شده! :) 
جمعه شب حرم دعاگوتون بودم
سال 95 شاید واسه خیلیا سال خوبی نبود ولی برای من یکی از بهترین سالا بود :)
ان شاءالله که توی سال جدید به همه خواسته های خوبتون برسید و دوباره انگیزه بگیرید!!! و در کنار همسر خوبتون عاشقانه تر از گذشته ایام سپری کنید (البته نباید فرشته کوچولوئی که اگه خدا بخواد اواخر سال 96 به زندگی تون جان دوباره ای میده رو فراموش کرد! :دی )
شاد باشید
پاسخ:
سلام فکر کنم واسه همه از همون موقع شروع شد دیگه نه؟
خداروشکر که واسه شما خوب بود و امیدوارم سالهای پیش روتون بهترهم باشه.
اِ! یادم شد بگم!
سفره هفت سین تون هم عالی بود :)
پاسخ:
یادم شد به لهجه مشهدیه؟؟؟
ممنون تو یه مسابقه عکس هفت سین هم شرکت کردم امیدوارم ببرم :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">